نوشته شده در 88/6/19:: 11:3 صبح
بابا بی خیال دیگه.ناز کردنم حدی داره
ما که رفتیم .ما که رفتیم .بعد ما میدونی کی دوست داره
رو تو کم کن دیگه تحفه هم که نیستی.تمومش کن افه هاتو .بس کن این همه ادارو.
مگه ما چی کم گذاشتیم .از مرام و معرفت.که تو بد تا میکنی با ما بی معرفت
گفته بودم نفسی برام میرم تا اخرش .نفسی که حرمتم رو بگیره میبرمش
راستش و بخوای دیگه خسته شدم .رک بگمت به دلم نشسته بودی .خشکیدی بریدمت
دیگه اون دنیای پررنگ و چراغت نمیخوام.واسه رو کم کنیتم شده.سراغت نمیام.قاطی کردم
بدرقم .میخوام که قیدت بزنم.میخوام که این دندونه عاریه رو از ته بکنم .به خدا عشقی که ذلت بیاره
کشکه عزیز جون هر چی مرده اینقده ابرو نریز
عشقی که ما پی یشیم .بی شیله پیله صادقه.همه مردم میدونن.
یادت میاد گفتم بهت اگه نمیشی مرحمم .تورو خدا زخمم نشو که تیکه پاره اس بدنم
تو حین نا باوری ها تو هم شدی یه زخم نو .هیچ نمیخوهم مثله تو شم از جلو چشام برو
کلمات کلیدی :